سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میان شما و موعظت پرده‏اى است از غفلت . [نهج البلاغه]
 
یادداشت ثابت - پنج شنبه 93 مهر 4 , ساعت 9:18 صبح

سلام بر تو ای جوادالائمه علیه السلام و بر آن بارگاه خدایی ات که تا دامنه قیامت،

 چشم نواز همه از ره رسیدگانِ خسته خواهد بود .هیچ غروبی به غمرنگی غروب

 وجود مردان خدا نیست؛ آن گاه که سر آسوده بر روی خاک می گذارند و شام تیره

 ای برای آدمیان، می سازند.هنوز زمین، جان نگرفته باید بی تابی کند و غروب

خون رنگ خورشید را به نظاره پردازد. ای حجت نهم! افسوس که روزگار،

 تنها بیست و پنج سال با تو سر سازگاری داشت و بیست و پنج بهار از عمر تو

 را برتابید. تقدیر آن بود که حتی در خانه ات نیز غریب باشی و با هم دستی

 ام الفضل همسرت زهر بنوشی و مسموم شوی.ولی نه آن غربت دردناکی که

 برایت درست کرده اند و نه آن زهری که به تو داده اند، هیچ کدام نتوانست،

امتداد خط سبز تو را که بر صحیفه هستی کشیده ای، پاک کنند. گرچه زمین،

حوصله بزرگی تو را نداشت و ظرف روزگار، گنجایش حضور دریا گونه ات را؛

سربردار و ببین عاشقان پاک باخته ات را که دل هاشان، تنها با رسیدن به دریا،

 آرام می گیرد. کدام جان است که تو را بشناسد و اینک در هوای کاظمین تو نسوزد؟



لیست کل یادداشت های این وبلاگ