بوی بهار عرفان می آید، عطرگل ، و عشق به خالق این معنویت برپاست
آسمان همه رحمت است ، همه روشنی وزمین پهنه ای از نور در این ضیافت عاشقانه ؛
و من نمی دانم ازکجای این فصل عاشقی باید بنویسم ، که چون نظر می کنم همه شور
است وبی قراری، ازآن هنگام که دلدادگان یار سحرگاهان دیده ازخواب برمی گیرند و
عاشقانه دردل شب باآن یگانه بی همتا رازونیازمی کنند
یا ازآن لحظه که دهان ازطعام فرومی بندد و دل ازغیر او می شویند. نمی دانم ازکدام لحظه بگویم.
بهاردل است این ماه رحمت رمضان با آمدنش شمیم بهشت را به ارمغان می آورد وروزه داران
را درحریم خلوت دلدادگی شوری دوباره می بخشد.
اما چگونه این فاصله را طی کنیم؟ نشانی این فصل بی خزان را ازکجا بجوییم وچگونه باشیم
ازآنان که دراین ماه رحمت ،آیینه قلبشان از زنگار سیاهی تهی می گردد.
دروازه های سپهر وا می شوند و زمین، در گلباران مهمانی بزرگ، به سرور و شادمانی مینشیند
و هلهله سر می دهد. در نیمه راه برکتخیز رمضان، رایحه شکوفههای یاس است که کوچههای
مدینه را آکنده میکند. مالامال از بوی حسن علوی و در شکوه بارانی اش آسمان دف می زند.
در دهه پایانی است که هر کس که بخواهد میتواند سیل عظیم فرشتگان را در جوشن احساس کند
و بندگی و عبودیت مخلصانه علی را به تماشا بنشیند. اینجاست که دعای مجیر را برای رهایی از
آتش دوزخ مسلمانان با اخلاص سر میدهند و پروردگارشان را عاجزانه صدا میزنند.
این روزهاست که خدا بندگانش را برای مهمانی بزرگ فراخوانده است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ