میآیی و کائنات به تو سلام میکند .
عطر آرام تو که از افق لبریز میشود ،
جهان در دامنه زلال روح تو به نماز میایستد .
آفتاب در پیشانی تو شدت میگیرد .
تمام میوههای درختان شاداب میشوند
و برگهای سبز برای تو شعر میخوانند .
گلهای سرخ از لبخندهای بی مضایقه تو جان میگیرند
و همه رودها ، به شوق عطر تو به دریا میریزند .
همه موجها از تو یاد گرفته اند که هیچگاه از رفتن باز نمانند .
پیش از آنکه بیایی ، ابرها نام زلالت را بر همه باریده بودند .
همه نام تو را میدانند . همه تو را میشناسند .
تو شبیهترین غنچهها به بهاری ، تو شبیهترین شکوفههای ازل
به پیامبری صلی الله علیه وآله .
همه عطر تو را میشناسند ؛ نارنجها ، ابرها ، بادها و گنجشکها .
نام تو در خون همه گلبرگهای زیبا جریان دارد .
همه عطرها از مهربانی تو سرچشمه میگیرند .
تمام اردیبهشتها از آغوش گرامی تو جان میگیرند .
بهشت ، بهانهایست برای دیدن تو . بیتو ،
بهار توهمی بزرگ است که به کویرهای بیپایان ختم میشود .
تو مسافر تمام قلبهایی هستی که پرندهها را دوست دارند .
ماه از گریبان گرامی تو آغاز میشود
و روز در پیراهن تو تکثیر میشود .
با تو میتوان خورشید را به کوچکترین ایوانها دعوت کرد
و باران را مهمان تمام شیشههای غبار گرفته بیرهگذر .
امشب به یمن آمدنت تمام آینهها قد میکشند .
ابرها همه باران میشوند تا بیواسطه
گونه های بهشتیات را ببوسند . با آمدنت ،
عشق به مهمانی خانههای فراموش شده میرود
و سقف خانهها ستارهپوش میشوند
لیست کل یادداشت های این وبلاگ