ماه شعبان، ماه نورانی و دل پذیر و روح بخش سر می رسد و چون مژده بهاری که به
جان خسته باغ می دود، دل های شیعیان را تازه و شاد می کند. بوی بهشت در دل ها
می پیچد و در چشم ها نور معنویت می درخشد. ماه شعبان سر می رسد و در سوّمین
روز از این ماه مبارک، سومین ستاره تابناک در آسمان ولایت و امامت می درخشد.
فرزند مولی الموحدین علی بن ابی طالب ساقی کوثر و زاده زهرای اطهر، نور چشم
رسول خدا چشم می گشاید و عالم خاکی را به بوی بهشتی خود روح آسمانی
می بخشد.حسین علیه السلام چشم می گشاید و جهان را به حضور نورانی خود
روشن می کند. بوستان عصمت و طهارت به شکفتن گل وجودش زیبایی دو چندان
می گیرد و آسمان وزمین به میلادش لب به تبریک و تهنیت می گشاید. حسین
علیه السلام می آید تا راه بر پایندگی دین جدّش رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
بگشاید،آزادگی را در کامل ترین صورت به تصویر کشد و راه سرخ شهادت را به
خون سرخ خود رنگین کند و مُهر جاودانگی بر اسلام ناب محمّدی زند.
مبارک باد آمدنش! مبارک باد حضور پرنورش و مبارک باد میلاد خجسته اش!
وامادر چهارمین روز از این ماه مبارک آفتابِ عشق، از ابتدای نام بلند او طلوع میکند،
ای مرید دلداده حسین!فصل چراغانِ نیکیها و فضیلتها، از حوالیِ سبزِ حضورِ او
متولد میشود، ای پدر خوبیها و فضائل، خاک، سر برمیدارد تا بر پیشانی بلند و
مردانه تو سجده آورد، ای عبدصالح خدا!
در نگاه تو، نسیم عطرآگین بهشت شناور است و در بازوان دلیرت، غیرتی علیوار
جولان میدهد!بعد از آمدنت، تفسیر ادب و متانت را باید در دیدگانِ نجیبِ تو جُست.
با آمدنت، دیگر لحظهها، نگرانِ غربت حسین علیهالسلام نیستند.تا تو هستی،
زینب علیهاالسلام ، به همت برادرانه تودلگرم است. تا تو هستی، علی علیهالسلام
با خیال آسوده، دستان حسینش را به گرمی دستهای ارادتِ تو میسپارد.
یا بابالحوائج! تا تو باشی، نخلهای تنهای مدینه، به بازوان ستبر تو تکیه دارند
و بغض تمام حاجتها، به شفاعت دستانِ بریده تو گشایش مییابند.
و در پنجمین روز از این ماه مبارک نوری دیگر یا علی بن الحسین میخواهمت در دنیا
و میخوانمت؛ که خدا نیز در آخرت میخوانَدَت.ای زینتِ عبادتپیشگان؛
همدم بینوایان؛ بردبارترین بردباران؛ شفاعت کننده فرمانداری معزول نزدِ عبدالملک
وشبیهترین کسان به امیرمؤمنان علی علیهالسلام آری، میدانم هیچگاه به هیچکس
نَه نگفتی و بر کسی نیاشفتی! چشمهایت را از گناهانم فرو بند. در دل و جانم گُل کُن.
امروز برایم تبسم کن.میخواهم دیگر به دنیا دلشاد نباشم. میخواهم مثل تو
سجاد باشم.به نگاهی، دلشادم کن.اینجا، هوا برای نَفَس کشیدن، کم است؛
از این قفس، آزادم کن.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ