ای شـکوه حماسه در سراپرده حیرت ! ای زخــم خورده نیــنوا !
ای بانوی خورشید های دربند! ای زینب قهرمان! تو که خود، وسعتی به
اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای، تو که خود دریای بی کران اشک را
ساحل بودی، چگونه باید بر تو سوگواری نمود که ما سوگواری را از تو یادگار داریم .
تو کـه آواز سـرخ کربلا را از حنجره بردباری ات، به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره
صـبوری و آن نطق آتشـین تو در کـاخ یزیـدیان نبود، داستان جـان سـوز آن ظهر عطـش ناک در کوچـه های
تاریـخ به دسـت فراموشـی سپرده می شد. هنوزهیج آشنا با عاشورایی، قدرت نیافته بزرگی شخصیت او
را درک کند.زینب(س)، با تمام روح لطیفش، اوج هر سختی را چشیده، اما زیبا و پرمنطق در کوفه سخن
میراند، چنانکه قلبها را بیدار میکند و کم است مسلمانی در شامات که اسلامش را مدیون روشنگری
او نباشد.آرى،زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است، پردهنشین خانه وحی است، پرورده
غیرتهاست. همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند تا در درس
تفسیرش بیاموزند که چنین بیمانند تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد میکند، چنانکه به قدرت
قرآن، جانهای بیوجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگهامان تزریق کرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ