سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند بی کردار، مانند چراغی است که خود را می سوزاند و به مردم روشنی می دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
یادداشت ثابت - شنبه 92 دی 1 , ساعت 1:45 عصر

اربعین است هنگامه کمال خون ، بارورى عشق و ایثار ، فصل درویدن ، چیدن و دوباره روییدن.

هنگامه میثاق است و دوباره پیمان بستن. و کدامین دست محبت‏ آمیز است تا دستى را که

چهل روز از گودال ، به امید فشردن دستى همراه ، برآمده ، بفشارد؟ کدامین سر سوداى همراهى

 این سر بریده را دارد و کدامین همت ، ذوالجناح بى ‏سوار را زین خواهد کرد؟

اربعین است. عشق با تمام قامت‏ بر قله «گودال‏» ایستاده است! دو دستى که در ساحل علقمه کاشته شد

  بلند و استوار چونان نخل‏هاى بارور ، سر برآورده و حنجره ‏اى کوچک که به وسعت تمامى مظلومیت فریاد

 مى‏کشید ، آسمان در آسمان به جست‏وجوى هم صدا و هم نوا سیر مى‏کند. راستى ،

 کدامین یاورى به « هم نوایى‏ » و همراهى برمى‏خیزد؟

کاروان خاطرات، بازگشته است از جایی که چهل روز گذشته  

اربعین می‏آید؛ اما تلاوت زیبایی را تنها در چشمان زینب علیهاالسلام باید جست.

اربعین می‏شکفد و نام زینب گل می‏کند. زینب از آن چه یزیدیان شرم‏زده هراس داشتند هم بالاتر بود.

زینب علیهاالسلام ، با خطبه‏ای از غربت در میان هلهله زنان شام، گل گریه کاشت.

اربعین است و کاروان تأثیرگذار عشق آمده است. فرزند مکه و منا ـ زین‏العباد ـ آمده است؛

 پیک انقلاب‏گر، برای شامیانی آمده است که دل‏هاشان از بنای مسجد دمشق هم سخت‏تر بود

حالا چهل روز است که مرثیه هامان را در کوچه هاى داغ، مکرر مى کنیم.

چهل شب است که بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانه هاى آسمان مى گرییم.

 اى چرخ! غافلى که چه بیداد کرده اى.از شام تا کربلا.اما زخم عاشورا همیشه تازه است



لیست کل یادداشت های این وبلاگ