سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سه ویژگی در هر که باشد ایمانش به کمال رسد : خرد، بردباری و دانش . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 91 شهریور 5 , ساعت 8:35 صبح

 

تا به حال نام یوم الهدم را شنیده اید ؟           یوم الهدم یعنی روز ویران کردن ...
 
 در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر ، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس – علیه السلام – و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق – علیه السلام –  و بسیاری قبور دیگرپرداختند . ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما این اولین حمله آنان به مدینه نبود . آنان در سال 1221 هجری نیز یک بار دیگر به مدینه هجوم برده ، پس از یک سال و نیم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشیای گرانبهای حرم پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – و تخریب و غارت قبرستان بقیع نمودند .

طبق نقل تاریخی آن ها در این حمله چهر صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و یاقوت گرانبها و حدود یکصد قبضه شمشیر با غلاف های مطلا به طلای خالص و تزیین شده به الماس و یاقوت و ... به یغما بردند . و این نیز نخستین حمله آنان به مقدسات اسلامی نبود . صلاح الدین مختار نویسنده و مورخ وهابی در کتاب "تاریخ امملکه العربیه السعودیه کما عرفت" بخشی از افتخارات وهابیت در حمله به کربلای معلی را چینن شرح می دهد : در سال 1216 امیرسعود در رأس نیروهای بسیاری از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحی دیگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذی القعده به شهر کربلا رسید و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروی شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بیشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانیدند و نزدیک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلی به نام ابیض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقیه را به هر پیاده یک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ با کفار بود)

عثمان بن بشر از دیگر مورخان وهابی درباره حمله به کربلا چنین می نویسد: "… گنبد روی قبر (یعنی قبر امام حسین علیه السلام) را ویران ساختند و صندوق روی قبر را که زمرد و یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآن های نفیس و جز آن‌ها یافتند، غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند در حالی که قریب به 2000 تن از اهالی کربلا را کشته بودند."
 
جالب این جاست که مورخ مزبور نام کتاب خود را "عنوان المجد فی تاریخ نجد" گذاشته و از این وقایع به عنوان نشانه‌های مجد و شکوه و عظکت وهابیت یاد کرده است!

اما این فقط شیعیان و اماکن مقدسه آن‌ها نبودند که وهابیان آثار مجد و شکوه خود را در آن به نمایش گذاشته‌اند، مکه مکرمه و طائف نیز از حملات آنان در امام نماند. "جمیل صدقی زهاوی" در خصوص فتح طائف می نویسد: "طفل شیرخواره را بر روی سینه مادرس سر بریدند، جمعی را که مشغول فراگیری قرآن بودند کشتند، چون در خانه‌ها کسی باقی نماند، به دکان‌ها و مساجد رفتند و هر کس بود، حتی گروهی را که در حال رکوع و سجود بودند، کشتند. کتاب‌ها را که در میان آن‌ها تعدادی مصحف شریف و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب فقه و حدیث بود، در کوچه و بازارافکندند و آنها را پیمال کردند."

سرزدن این قبیل امور از پیروان محمد بن عبدالوهاب شگفت نیست! تابعان کسی که همه مسلمانان را کافر و مشرک می دانست و مکه و مدینه را قبل از آنکه به دست وهابیان بیافتد، دارالحرب و دارالکفر!می دانست. در کتاب "الدررالسنیه" می خوانیم:

"وی - محمد بن عبدالوهاب – از صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و اله نهی می‌کرد و از شنیدن آن ناراحت می‌شد. صلوات فرستنده را اذیت می‌کرد و به سخت‌ترین وجه مجازات می نمود.

 
حتی او دستور داد مرد نابینای متدینی را که مؤذن بود و صوت خوشی داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پیامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسیاری از کتب مربوط به صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله را به آتش کشید و به هریک از پیروانش اجازه می داد قرآن را مطابق فهم خود تفسیر کند."
 
محمد بن عبدالوهاب به نوبه‌ی خود در اعتقادات پیرو"ابن تیمیه حنبلی" است، که در قرن هشتم هجری می‌زیسته است، از ابن تیمیه عقاید جالبی نقل شده است. از جمله اینکه او خدا را جسم می‌دانست! برای ذات مقدس خداوند دست و پا و چشم و زبان و دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه‌ی حود می گوید: "ابن تیمیه را بر منبر مسجد جامع دمشق دیدم که مردم را موعظه می‌کرد و می‌گفت: خداوند به آسمان دنیا می‌آید، همان گونه که من اکنون فرود می‌آیم! سپس یک پله از منبر پائین می‌آمد!"

عقاید او آنچنان سخیف و بی‌مقدار بود که خود اهل سنت وی را به زندان افکندند و در رد او کتب متعددی را به رشته تحریر درآوردند.

این قطره‌ای کوچک از مرداب اعتقادات و عملکرد وهابیان در طول این سالیان است. در طول این دوران دانشمندان زیادی چه شیعه و چه سنی به نقد عقاید وهابیت دست زده‌اند و به شبهات گوناگون آنان پاسخ داده‌اند. یکی از شبهات آنان مسأله‌ی بناء بر قبور است. آن‌ها ساختن بنا اعم از مسجد یا غیر آن را بر قبر حرام  می‌دانند. در این نوشتار سعی می کنیم پاسخی مناسب به شبهه‌ی مذکور بدهیم. نخست آنکه: این شبهه‌ی آنان را صریح آیه‌ی 21 سوره کهف دفع می‌نماید، که در خصوص ماجرای اصحاب کهف از قول مومنانی که می‌خواستند یاد اصحاب کهف را گرامی دارند می فرماید: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا (بی تردید بر روی قبور آنان مسجدی بنا می کنیم) دوم آنکه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامی بناهایی بر قبور انبیاء گذشته وجود داشت. از جمله می‌توان به قبر حضرت داوود و حضرت موسی در بیت المقدس اشاره نمود. جالب اینجاست که خلیفه دوم که طبق نظر این آقایان از صحابه است و معصوم، خود برای انعقاد پیمان صلح به بیت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر، اقدامی در راستای از بین بردن این قبور به عمل نیاورد…

اما به راستی قومی که در تاریخ نه چندان طولانی خود، چنان که از زبان مورخین خودشان شنیدیم قرآن‌ها را در خیابان‌ها لگد مال ساختند و در قتل عام پیروان علی علیه السلام و سایر خلفا فرقی نگذاشتند و مجد خود را در غارت و قتل جستجو می کردند، شایستگی این را دارند که مخاطب یک استدلال قرآنی و یا حتی تاریخی قرار گیرند؟!



یکشنبه 91 مرداد 22 , ساعت 11:45 صبح
 

علامه حاج شیخ محمد جعفر صغادی فرزند حاج صفی الدین صغادی در سال 1200 ( ه.ق) یعنی حدود 230 سال پیش در شهر صغاد متولد شد. پدر وی از علمای عصر خود بوده است . حاج محمد جعفر در دوران کودکی از محضر پدر کسب علم و دانش نموده و مقدمات و اصول را فرا گرفته و برای ادامه تحصیل به حوزه علوم دینی اصفهان می رود. وی در آن جا در زمره طلاب علوم دینی در می آید و از محضر اساتید آن زمان کسب فیضمی نماید. برخی از اساتید وی عبارتند از :

1ـ آیت الله سید محمد باقر حجه الاسلام شفتی

2ـ ایت الله حاج محمد ابراهیم کلباسی

3 ـ سید محمد مجاهد کربلایی

4ـ حاج آقا محمد بید آبادی

ایشان پس از مدتی از اساتید خود گوی سبقت را می رباید و در شمار مجتهدین و علمای معروف قرن سیزده قرار می گیرد و در همان زمان به مفتی اصفهان مشهور می گردد. چنانچه مورخ بزرگ ترجمه دان علما سید محمد باقر خوانساری در کتاب روضات الجنات چنین می گوید :

«الفاضل الفقیه البینه المعاصر مولانا الحاج محمد جعفر بن صفی الدین الآباده ای الفارسی المفتی باصفهان »

حاج محمد جعفر جزو خواص اصحاب مرحوم حجه الاسلام شفتی بوده و در اصفهان حوزه درس و قضاوت شرعی داشته و بسیار زیرک و فطن و دانا بوده و مرافعات و نوشتجاتی را که در نزد او نوشته می شده است در دفتری ثبت     می نموده است . (همانند دفاتر اسناد رسمی در زمان حاضر که مبادا بعداً موجب اختلاف شود)

وی عالمی خلیق و مهربان و ظریف و خوش طبع و شوخ و بذله گو بوده و شوخیهائی لطیف از او معروفست . در اصفهان حوزه درس او از نظر تنوع و جامعیت مشهور بوده و امام مسجدی بوده که به نام ایشان در محله جماله بنا شده بود. (مسجد حاج محمد جعفر )

کتب زیر از تالیفات اوست :

1- تعلیقه بر تلخیص الاقوال 2- رساله حمامیه درمحل نزاع حمام شیخ بهائی   3- رساله عملیه که عده زیادی از او تقلید میکردند . 4- سئوال و جواب 5- شرح تجرید الکلام تالیف خواجه نصیر الدین طوسی 6- شرح دروس فقه جعفری       7- مرایا در اصول 8- نقود المسائل الجعفریه در فقه استدلالی 9- وجیزه در تلخیص کتاب تحفه الابرار تالیف مرحوم سید حجه الاسلام و غیره


عالم بزرگ شیعه و مرجع تقلید شیعیان ایت الله حاج محمد جعفر صغادی در سن 81سالگی در 19 رمضان سال 1281 (ه.ق ) بدرود حیات می گوید، قبر وی در تکیه حاج محمد جعفر در تخت فولاد اصفهان جنب مسجد رکن الملک واقع شده است.

شاعر معروف اصفهان « پرتو» در مورد سال وفات وی چنین می سراید :

حیف از حاجی محمد جعفر کان                    گمرهان را سوی حق بردی به ره

سال تاریخش شد از پرتو سؤال                      گفت « الهــم نور مضجعـــه* »

 

 


دوشنبه 91 تیر 26 , ساعت 4:9 عصر

 

صدای پای ماه رمضان می آید. به یمن آمدنش جان حلاوتی تازه یافته است.طبل وجودم می نوازد .تمام ذرات وجودم را بدین ضیافت بشارتی داده شده است.اکنون هنگام در رسیده است. موسم است. موسم رمضان. موسم عبادت و شستشوی جان در نهر پاک رمضان است.رمضان چونان کوره ای است که هستی آدمی را می سوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد.اینک هنگامه ای است که در طول یک ماه ضیافت الهی، من حقیقی انسان که در سایه من های دروغین قرار گرفته است مجالی دوباره می یابد تا از حصار و سایه برون آید و خویشتن آدمی گردد. ان شاء الله که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد . و اما در این ماه دعا کردن در حق یکدیگر فراموشمان نشود.


پنج شنبه 91 تیر 15 , ساعت 7:53 عصر

 

سحر از دامن نرجس، برآمد نوگلى زیبا / گلى کز بوى دلجویش، جهان پیر شد برنا

به صبح نیمه شعبان تجلّى کرد خورشیدى / که از نور جبینش شد، منوّر دیده زهرا

آمد گه شادمانی ای مردم / آن وعده ی آسمانی ای مردم

 

 

                                                  


دوشنبه 91 تیر 5 , ساعت 8:48 صبح

سوم شعبان از آفتاب کبریا عالم همه پر نور می شود وآموزگار بزرگ شهادت حضرت ابا عبداله الحسین کویر سینه ها را با عشق خود سیراب می کندودر چهاره شعبان تاج شهیدان همه عالم دست علی ماه بنی هاشم حضرت ابو الفضل پاک بازی وایثار را پایان می بخشد ودر پنجم شعبان سید الساجدین زین العابدین واژه وسیع عبادت را تحقق می بخشد         


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ