یادداشت ثابت - یکشنبه 94 مرداد 19 , ساعت 9:36 صبح
نامش جعفر است و لقبش صادق، که به صدقش ملائک گواه بودند.
او کوثری بود که هر که از زلال حکمتش نرسید حکیم شد و هر که
بر کرانه عرفاتش قدم نهاد، مجنون شد، خطیبان، به بیان او
خطبه خوان شدند؛ هم او که به فرداها روشنی داد، و انسانها را از جهل
رهانید، امشب در سکوت شب، بر صادق آل محمد میگریم و بر غربت
او اشک میریزم. امشب تا سپیده دمان، هق هق گریه ام و فریادم
را با پیک اشک و عشق به بقیع خواهم رساند
کوچههاى مدینه هنوز هم یاد تو را دارند و داد مظلومیتت را سر مىدهند.
خاک بقیع، مناجاتهاى شبانهات را فریاد مىزند و سنگهایش
اشک خشکیدهات را به تفسیر مىکشند. اینجا هنوز هم بوى
کلاسهاى با صفایت را دارد. هنوز هم درس و مدرسه با یاد تو
شروع مىشود. دیوارهاى مدینه با یاد دست نوازشگر تو بر سر
یتیمان، ساز یارى مىنوازند و به جاى بازوان پرتوانت، تکیهگاهى
براى گریستن عاشقان مىشوند. وقتى نسیم صبح وزیدن
مىگیرد، صداى «ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوة»
عارفانهات به گوش مىرسد.منادى هنوز هم با غمى به بلنداى
آسمان فریاد برمىآورد که به جرم پاسدارى، پایه گذار
مذهب و الگوى عدل صادق آل محمد (صلىاللهعلیهوآله) را کشتهاند...
در تقویم این تاریخ پر فراز و نشیب، حزن انگیزترین روزها، روز
شهادت است. آن هم درمکانى چون مدینه و در کنار قبر یغمبر،
اشکها مجال بهانه ندارند و بر کویر گونههاچون باران بهارى مىبارند.
عشاق، کوچهها را یک به یک پى غمخوارمىگردند. مىخواهند
صاحب شب را پیدا کنند. مىروند و مىروند، تا دیوارهاى بقیع
تکیه گاه خستگىشان گردد. بوى غمِ مظلومیت تمام آسمان
مدینه را در خود غرق نموده.او که مدرس توحید مفضل بود،
بعد از امیرالمؤمنین (علیهالسلام)بهترین ادله عقلى را به یادگار گذاشت.
آرى او، امام جعفر صادق(علیهالسلام)، امام عشق و آزادى، حال دیگر
در بقیع همیشه خاموش، آرمیده است. بیا! بیا امشب خود را
در مدینه ببینیم؛ پشت پنجرههاى مشبک بقیع. هواکه تاریک مىگردد،
مدینه روشن است. امشب در کوچههاى مدینه خانهاى آتش گرفته است.
نوشته شده توسط نادر قنج علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ