سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسر آدم را با ناز چه کار که آغازش نطفه بوده است و پایانش مردار . نه روزى خود دادن تواند و نه تواند مرگش را باز راند [نهج البلاغه]
 
یادداشت ثابت - یکشنبه 92 مرداد 28 , ساعت 8:58 صبح

                       ای بقیع مطهر ای رازدار صدیق صدیقه اطهرو ای همنوای مولا مهدی

رازها داری درون سینه پنهان ای بقیع                     نیست چشمی که نباشد بر تو گریان ای بقیع

گر شود روزی سکوت خویشتن را بشکنی               هستی از غم می شود بی تاب و حیران ای بقیع

غریبانه باید گریست برای مظلومیتی که در تاریخ رسوب کرده و گلوی عاشقان را لبریز از بغض

غربت نموده است. آسمان چه غمناک است ، دلم عجب گرفته است امشب!حتی ستاره ها هم

 سوسو نمی زنند ماه هم دیگر طاقت خودنمایی ندارد گویی غمی بزرگ پهنای آسمان را تسخیر

 کرده است! گویی اندوهی به اندازه همه کوه های عالم بر سینه آسمان سنگینی میکند !

 می بارد آسمان ولی نه باران ! اشک آسمان است و اشک سرد ابر و آه ستاره! انگار دل

 من هم می بارد اشک چشم بی ستاره ام وآه دل بی تابم  ! 

دلم فقط اشک می خواهد وگنبد خضرا را بهانه می گیرد وغربت بقیع را تمنا میکند .

دلم دلتنگ حرم سبز رسول (ص) است و بی تاب غربت بقیع که چه غریبانه حسن(ع) وزهرا(س)

را در آغوش گرفته ! خوشا به حال خاک بقیع !



لیست کل یادداشت های این وبلاگ