یادداشت ثابت - سه شنبه 92 اردیبهشت 11 , ساعت 9:22 صبح
فاطمه ای طلیعه عشق! ای بهانه هستی! ای عصاره وجود رسول(ص)!
پیش از تو خدای عالم، بهانه ای برای آفریدن نداشت. عشق بی معنا مانده بود.
فخر، فروتنی، بزرگی، آبرو، زیبایی و کمال همه واژه هایی تهی، بی فروغ و بی نشان بودند.
تو اما با طلوع خود برگستره زمان، عشق را معنا کردی؛ فخر را مایه مباهات شدی؛ فروتنی در مکتب تو درس افتادگی
آموخت؛ بزرگی، اوج از بلندای تو یافت. آبرو حتی از تو آبرو گرفت؛ زیبایی را تو زینت بخشیدی؛
و ... بالاخره کمال نیز بواسطه تو تکامل پذیرفت.
گاه شکفتن تو، لبخند رضایت بر لبان خدا جاری بود، فرشتگان هل هله کنان شعر سرور می سرودند، عالم غرق در اشتیاق
بود، محمد(ص) اما در پوست خود نمی گنجید.
مانده ام از تو چه بگویم؟ چگونه بگویم؟ که قلم درمانده از ستایش توست؛
نوشته شده توسط نادر قنج علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ